میتونم...
|
|
نمیدونم داغ دلمو با کدو خطی بنویسم که خطش نزنم...
نمیدونم برم یا بمونم...
میدونم رفتنم محاله...
میدونم تو بی راهه هستم...
میدونم آخرش باید برگردم...
میدونم موندنم خیاله...
میدونم میخوامش...
میدونم نمیشه...
اما اینا که حرفایی یه عاشق نمیشه...
میدونم اون جون پناهه...
میدونم یه همراهه...
میدونم یه آواره ام...
میدونم تنها نه اما بیچاره ام...
میدونم که میمونم...
میدونم که میتونم...
میدونم نمیتونن ازپام در بیارن...
میخوام که دیگه دنیا هم نباشه...
نه خودم نباشم که دنیام رو خراب کردم...
میدونم دیگه آخرشه...
میدونم که باید بمیرم...
این آخرین باورمه...
میدونم که آخرش تو بی کسی میمونم...
میدونم همه دو رو و بی وفان...
عاشقایی واقعی فقط تو قصه هان...
اما نمیتونم و میمونم...
حتی اگه نباشه جونم...
من یه دیوونم که تا آخرش میمونم...
ادامه مطلب |
سه شنبه 7 آبان 1392برچسب:, |
|
|
|